قدس آنلاین: زاده کاوه حدادم و بنیانکن ظلم
گرچه در مزرعه شعر و ادب برزگرم
سال ۱۳۶۵ بود و من تازه جوانی بودم دور از جلسات و محافل شعری، بدون هیچ ارتباطی با جمع شاعران مشهد، مترصد اینکه شب شعری یا کنگرهای برگزار شود و در آن شرکت کنم و شاعران نامدار کشور را از نزدیک ببینم. من و پسرخالهام که شاعر بود با دفترهایمان به سمت جلسهای رفتیم که به مناسبت هفته دفاع مقدس در تالار رازی دانشکده پزشکی آن زمان در خیابان دانشگاه برگزار میشد.
در جایی از سالن نشسته بودیم و در ردیف جلو ما یکی از شاعرانی بود که پشت تریبون شعر خواند، با صدایی خوش و سیمایی جذاب و ما هم فرصت را غنیمت دانستیم و سلام کردیم و چند نمونه از شعرهایمان را به نیت نقد به ایشان دادیم. هر چند باید اعتراف کرد در این اقدام، تلاشی پنهان برای ارتباط یافتن با شاعران مملکت و دیده شدن حداقل در منظر آنان هم نهفته بود. ایشان اظهار کرد: در جلسه فرصت نقد شعرها نیست، ولی نشانی خود را در برگهای نوشت و گفت آثار را برایش پست کنیم و چنان کردیم.
خیلی زود پاسخ مکتوب ایشان را از طریق پست دریافت کردم، با نقد و نظری جامع و مفصل و البته توأم با تشویق و تحسین که بسیار مایه دلگرمی بود و حتی باورنکردنی که یکی از شاعران مطرح کشور به ما نامه نوشته است و او امیر برزگر خراسانی بود. ایشان در آن نامه نشانی جلسه شعری را هم نوشته بود که همان جلسه شعر حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی بود که بعدها از اعضای ثابت آن شدیم و مرحومان امیر برزگر، محمد خسرونژاد و حاج محمود اکبرزاده و جناب محمد نیک پیشکسوتان آن بودند و من و مصطفی محدثیخراسانی و مجید نظافت و گروهی دیگر، جوانان آن و سیدعبدالله حسینی گردانندهاش بودیم. به این ترتیب امیر برزگر خراسانی نخستین شاعری بود که شعر من به رؤیت او رسید و از نقد و نظر او استفاده کردم.
چند ویژگی مانند آدابدانی، خوشمحضری، آراستگی و صدای خوش و رسا، تا واپسین ایام زندگی همواره در کنار دیگر کمالات و قدرت سخنوری شادروان امیر برزگر خراسانی جلوهگر بود، زندگیای که ناگهان به فرجام رسید، هر چند برای سخن و سخنور فرجامی نیست.
امیر برزگر، به تعبیری که خود گاهی به کار میبرد، عضو ششم از گروه پنج به علاوه یک بود، یعنی گروهی متشکل از چند پیشکسوت شعر خراسان: غلامرضا قدسی، احمد کمالپور «کمال»، ذبیحالله صاحبکار «سهی»، محمد قهرمان و علی باقرزاده «بقا». شعر او نیز بر مدار سبک و جمالشناسی همین حلقه میچرخید، یعنی شعری بود در قالبهای کلاسیک و متمایل به مکتب عراقی، با رنگ و بویی از جریان نوکلاسیک شعر امروز، که در شعر برزگر البته بیش از دیگر اقران او خودنمایی میکرد، شاید به این دلیل که او جوانترین عضو این گروه بود.
بنا بر سنت رایج در شعر کلاسیک فارسی، شاعر ما بیشتر در مدار عشق و عرفان سیر میکند و عمده آثار او غزلهای عاشقانه و عارفانه هستند. اما با این همه از نگرشهای اجتماعی خالی نیست و در نهایت از نظر محتوایی نیز شعرش تنوعی دلپذیر دارد.
یک سبو آبیم و یک دریا تلاطم میکنیم
کرم شبتابیم و انجم را توهم میکنیم
رفت تا معراج دار آن یار و خود را باز یافت
ما نشسته روی منبر، خویش را گم میکنیم
میبریم از یاد حق را، چون به دولت میرسیم
تا فقیریم و پریشان، یاد مردم میکنیم
سهل باشد گر به نان ایمان خود را میدهیم
چون پدر ترک بهشت از بهر گندم میکنیم...
از امیر برزگر مجموعه شعرهای متعددی منتشر شده است و در این میان میشود به گزیده آثار او اشاره کرد که با عنوان «با دستهای خالی» از سوی انتشارات طنین قلم و با حمایت حوزه هنری خراسانرضوی منتشر شد. این کتاب برای کسانی که بخواهند چکیده کارنامه شاعری این شاعر را داشته باشند، مجموعهای خواندنی و مطلوب است.
انتهای پیام/
نظر شما